مفهوم حبس ابد

مفهوم حبس ابد

در اصطلاح حقوقی، زندان محلی است که در آن محکومانی که حکم آنان قطعی شده است با معرفی مقام های صلاحیتدار قضایی و قانونی برای مدت معینی یا به طور دائم به منظور تحمل کیفر، با هدف حرفه آموزی، بازپروری و بازسازی (اصلاح و تربیت) نگهداری می شوند. حال منظور از حبس ابد یا مؤبد، نوعی حبس که محکوم باید تا آخر عمر در زندان باشد.[1] ماهیت محدود کننده یا آزاردهندگی روحی و جسمی این نوع کیفر نشان می دهد، حبس کردن فرد یا سلب آزادی وی قبل از هر چیز دارای ماهیتی کیفردهنده داشته و به معنی کیفر کردن زندانی است. از لحاظ ماهیت اعتبار یا حقوقی حبس هم می توان گفت بسته به نوع نظام حقوقی و تعبیرهای پذیرفته شده در آن، حبس به صفات خاصی متصف می گردد. این صفات علی الاصول برای فردی که در آن زندان خاص قرار می گیرد، دارای بار حقوقی و آثار خاص می باشد.[2] به عنوان مثال در نظام حقوقی قبل از انقلاب اسلامی، حبس به حبس جنایی، جنحه ای و خلافی با درجات مختلف تقسیم می شد که هر یک از لحاظ ماهیت کیفری و آثار حقوقی با یکدیگر متفاوت بودند. در حال حاضر، این تقسیم بندی ها منسوخ شده و قانون اسلامی ایران، از حبس های تعزیری و حدی سخن گفته است. در هر حال، حبس ماهیت اجبارکنندگی و سلب آزادی نیز دارد؛ بدین معنی که در این مورد فرد محکوم به مجازات نشده تا به عنوان کیفر آزادیش سلب گردد؛ به همین دلیل از شمول عناوین حقوقی مذکور خارج است. این حالت مربوط به فردی است که محکوم به پرداخت و یا استرداد وجه یا مالی گردیده و یا بایستی کفیل و وثیقه معرفی نماید که قادر یا مایل به آن نیست؛ به همین دلیل با زندانی شدن تحت اجبار قرار می گیرد و به محض تأمین آنچه از وی خواسته شده یا حتی توافق با ذی نفع، از زندان رها می شود.[3] مطالب مذکور نشان دهنده این است که تمامی این موارد، تفاوت چندانی با یکدیگر نداشته و همگی بر سلب آزادی محکوم و محدویت وی در آمد و شد و تصرف آزادانه در امور خویش دلالت دارند؛ در نتیجه محکوم به حبس، صرفاً محکوم به صرف سلب آزادی است و افزودن محدودیت یا هر اقدام کیفری یا تحمیلی دیگر به آن بدون رضایت زندانی، برخلاف مفهوم و تعریف حبس و زندان است. به هر حال حبس در مقایسه با سایر کیفرهای محدود کننده برخی حقوق و آزادی ها، سالب مطلق آزادی خوانده می شود؛ هر چند وجود حقوقی مثل مکاتبه با خارج از زندان، ملاقات با بستگان و مرخصی از این مطلق بودن سلب آزادی می کاهد.[4] بنابراین محدود ساختن کسی و منع او از آمد و شد آزاد و تصرفات آزادانه، حبس است و در مکان آن ویژگی خاصی شرط نمی باشد؛ بلکه شرط عمده این است که شخص زندانی از آمد و شد آزاد ممنوع و مقید باشد. نکته قابل توجه اینکه بایستی بین زندان و بازداشتگاه تفاوت قایل شد؛ بدین توضیح که محلی که متهمین نگهداری می شوند، معمولاً بازداشتگاه یا توقیف گاه نامیده می شود و زندان محل نگهداری محکومین به حبس است. این تفکیک در تعریف مندرج در ماده 3 آیین نامه قانونی و مقررات اجرایی سازمان زندان ها مصوب 1372 رعایت نشده بود و زندان را محلی می نامید که در آن متهمان و محکومین با قرار یا حکم کتبی مقام قضایی موقتاً یا برای مدت معین و یا به طور دائم به منظور اصلاح و تربیت و درمان نارسایی ها و بیماری های اجتماعی و تحمل کیفر، نگهداری می شوند. بدین طریق به نظر می رسد که در ماده 3 آیین نامه سال 72 مقامات مربوط زندان به معنی عام کلمه یعنی هر محل محصور برای نگهداری محکومین یا متهمین را مدنظر داشته اند. در حالی که علی الاصول زندان به معنی اخص کلمه به محل نگهداری کسی اطلاق می شود که به علت ارتکاب جرمی محکوم به تحمل مدتی حبس شده باشد. این انتقادات در آیین نامه بعدی زندان ها مورخ 26/4/1380 و نیز آیین نامه زندان ها سال  1384 به نحو مطلوبی برطرف گردیده که مستند اصلی مباحث جاری می باشند. مواد 3 آیین نامه سال 1384 با اندک تفاوتی عبارتی با آیین نامه 1380، در تعریف زندان و بازداشتگاه بیان می دارد: «زندان محلی است که در آن محکومانی که حکم آنان قطعی شده است با معرفی مقام های صلاحیتدار قضایی و قانونی برای مدت معین یا به طور دائم به منظور تحمل کیفر، با هدف حرفه آموزی، بازپروری و بازسازگاری نگهداری می شوند». در ماده 4 همین مقررات نیز آمده: «بازداشتگاه محل نگهداری متهمانی است که با قرار کتبی مقام های صلاحیتدار قضایی تا اتخاذ تصمیم نهایی به آنجا معرفی می شوند». همانگونه که ملاحظه می شود در آیین نامه 80 و 84 زندان ها با اختصاص دو ماده جداگانه و ارائه یک تعریف دقیقتر از زندان و بازداشتگاه سعی شده تا ایرادات موجود در آیین نامه قبلی 1372 رفع گردد. به نظر می رسد بایستی بین حبس و توقیف نیز تفاوت قایل شد؛ توقیف در لغت به معنی بازداشت کردن، در جایی واداشتن، از حرکت بازداشتن، واقف گردانیدن و ضبط کردن است و در مفهوم حقوقی به سلب آزادی شخص یا مال او با حالت انتظار ترخیص آمده است. از نظر کیفری توقیف عبارت است از عمل مادی دستگیر کردن شخص و جلوگیری از ادامۀ طریق و بالجمله محروم ساختن او از اختیار رفتن و آمدن است در مدت نسبتاً کوتاه که معمولاً از 24 ساعت تجاوز نمی کند و لذا با حبس به معنای مجازات اصلی جرمی متفاوت خواهد بود.[5]

[1] – عمید، حسن، فرهنگ عمید، ويرايش: فرهاد قربان‌زاده، ناشر اَشجَع، چاپ نخست، ۱۳۸۹، ذیل عنوان زندان.

[2] – حاجی تبار فیروزجانی، حسن، مجازات های جایگزین حبس در حقوق کیفری ایران، انتشارات فردوسی، چاپ اول، 1393، ص 25.

[3] – همان، ص 26.

[4] – صفاری، علی، کیفرشناسی و توجیه کیفر، مجموعه مقالات علوم جنایی، جلد دوم، چاپ اول، انتشارات سلسبیل، 1384، ص 184.

[5] – شامبیاتی، هوشنگ، حقوق کیفری اختصاصی، جلد اول، انتشارات مجد، چاپ دهم، 1385، ص 463.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

مقالات