حمایت از کودکان مظلوم

حمایت از کودکان مظلوم

در تمامی نظام ها حقوقی تصمیم گیری در خصوص حضانت و سرپرستی کودکان مبتنی بر عرف قانون و نظام جامعه می باشد و تصمیم گیری درست نیازمند استفاده از معیارهای مشخص و کارآمد می باشد. در اسلام این ملاک تحت عنوان مصلحت یا غبطه بوده است.

زمانی که خانواده در اثر طلاق و مرگ و رهایی کودک متحمل می شود، سرپرستی و نگهداری از کئودکان به عنوان افرادی آسیب پذیر که برای رشد و بقا و توسعه خود نیازمند حمایت می باشند، مرهمی در جامعه بوده و هست. د مطالعات اساتید فن حضانت پدر برگرفته از این بوده که کودک را به عنوان قسمتی از دارایی پدر می دانستند. به علاوه زن ز نظر مالی و شخصیتی وابسته به مرد بود و با قوانین دست و پاگیر در دنیای مردانه جایی برای قد علم کردن، نداشت و بالطبع بعد از جدایی مسئولیت نگهداری کودک را بویژه از دیدگاه تامین مخارج را عهده دار شود، این دیدگاه تا اواخر قرن 19 ادامه یافت ولی بعد از انقلاب صنعتی و دگرگونی امور نهضت حقوق زن، دقیقا به سمت مادر سالاری قدم گذاشت. در اوایل قرن 20 میلادی تاکید رویه قضایی دادگاه ها بر مصالح عاطفی کودک متمرکز شد و با توسعه روانشناسی به این نتایج رسیده شد که مادر بهتر ازپدر می تواند از کودک مراقبت کند و او را به عنوان مراقب اصلی در مرکز محور قرار دادند.

اما این فرضیه جامع و مانع نبود و ادله‌ی موجود به این باور رسیدند که به دلایل ورود زنان به دنیای، حرکت به سمت تساوی جنسیتی و مشاهدات میدانی میدانی بر این باور شدند که دخالت پدر در تربیت کودک نقش مهمی دارد و این نظریه نتوانست موفقیت زیادی پیدا کند، تااینکه حضانت و کودک محوری به دنبال تحولات قرن 20 باعث شد که به کودک تحت عنوان فردی انسانی و به دنبال کنوانسیون های بین المللی که در راس آنها کنوانسیون حقوق کودک، نظام مبتنی بر رویکرد والد محوری را به نظام محوریت کودک و توجه به مصالح و غبطه آن تبدیل کرد. تبدیل رویکرد حضانت منفرد به حضانت مشترک و مراقبت از کودک محور قرار گرفت. البته این مهم با فراز و نشیب‌ هایی همراه بوده و تحقیقات روانشناسی در زمینه رفاه و سلامت کودک تاثیرات زیادی در توسعه آن داشته و تهضت های شکل گرفته بر مداخله والدین در زندگی کودک تاکید و مزایای زیادی را برای حضانت مشترک طرح شد. حضانت مشترک باعث شد والدینی که جدا شدند با یکدیگر بر سر مراقبت و نگهداری از کودک دوباره با هم همکاری نمودند و بسیاری از قضات دادگاه ها بر این باور بودند، کودکان زمانی که با هر دوی والدین ارتباط دارند، خوشحال تر و سالم تر هستند و معتقدند وقتی والدین تعهد، محبت و روابط صمیم از خود بروز دهند، حضانت مشترک این روابط و مصالح کودک را حمایت می کند و این موارد باعث گردید که ثبات کودک رشد یاید تا با والدین در محیطی ثابت و پایدار تماس و ارتباط برقرار کند.

والدین می توانند نقاط ضعف یکدیگر را در رابطه با کودک پوشش دهند و این به نفع کودک است. جهت در دسترس بودن والدین برای کودک، آنها می توانند برنامه کاری منطقی را با یکدیگر تنظیم کنند تا بیشتر و بهتر از کودک مراقبت کنند و در پی مسائل فوق حضانت مشترک موجب نزدیکی والدین به یکدیگر برای رفاه کودک می شود و والدین بخاطر کودک نسبت به هم با احترام عمل می کند و واقه گرا و مسئولیت پذیر نسبت به کودک می شوند.

غبظه و مصلحت کودک از منظر کنوانسیون حقوق کودک

در کنوانسیون حقوق کودک سال 1989 مصالح عالیه کودکی یکی از مهم ترین اصول حاکم می باش. در کنوانسیون حقوق کودک، هدف از بیان مفهوم مصالح عالیه کودک تضمین بهره مندی کامل کودک از کلیه حقوق به رسمیت شناخته شده در آن هدف رفاه و توسعه کودک می باشد. مصلحت کودک مفهومی 3 وجهی دارد . توجه و تمرکز به کودک به عنوان ملاکی در ارزیابی ها و تصمیمات مهم برای کودک است و این حق یک تعهدذاتی برای دولتها ایجاد می کند. یک اصل مهم اگر مقرره های قاننی قابلیت تفسیر را داشته باشد، مهم ترین تفسیر رفاه و آسایش کودک است.

در ایران حمایت از خانواده در بحث حضانت تمامی تلاش خود را انجام داده که مصلحت کودک بر تمامی حقوق و مقررات اولویت داشته باشد و در همین راستا ماده 45 قانون حمایت خانواده رعایت غبطه و مصلحت کودکان و نوجوانان د کلیه تصمیمات دادگاه ها و مقامات اجرائی الزامی است و با توجه به اینکه کودکان ثروت آینده کشور هستند، سعی دولت بر این بوده در راستای مصلحت او گام برداشته شود و امید است گام های استواری در این راستا برداشته شود.

همانطوریکه در مطالب قبل در راستای بزهکاری اطفال و حیطه مظلومیت آنان مطرح گردید بایستی در خصوص افزایش روند بزه‏کاری در ابعاد گوناگون در میان نوجوانان و جوانان، توجه کارشناسان رشته‏های علوم انسانی را به خود جلب کرده است. اساتید حقوق ومحققین علل پیدایش این معضل اجتماعی و عواملی که می‏تواند زمینه‏ساز آن باشد، مورد بررسی قرار داده اند . و به این نتیجه رسیده که  اگر خانواده به عنوان اولین محیطی که فرد در آن نشو و نموّ می‏یابد، مورد کنکاش قرار گیرد، عواملی از جمله اختلاف پدر و مادر، تبعیض بین فرزندان، کمبود محبت، عدم حضور پدر در خانه، بزه‏کاری یکی از اعضای خانواده، نداشتن الگوی رفتاری مناسب، عدم درک فرزندان و غیره می‏تواند نقش مؤثری در بزهکاری فرزندان داشته باشد. علاوه بر این، عوامل دیگری همچون مسائل اقتصادی، فقدان تعلیم و تربیت مناسب، اشتغال و عوامل مرتبط با آن، مثل بی‏کاری و نارضایتی شغلی و سرانجام ضعف اعتقادات مذهبی در این زمینه مورد توجه قرار گرفته است. در ادامه مبحث فوق بایستی به فرایند شتابان صنعتی شدن کشورها، گسترش جوامع شهری و پیدایش حاشیه‏نشینی شهرها و در نتیجه، کم‏رنگ شدن فرهنگ عمومی و ملی و نیز روی‏آوری مردم به حاشیه‏نشینی در شهرها، به دلیل وضعیت اسفبار معیشتی، از جمله معضلات بزرگ جوامع امروزی است. این فرایند شتابان شهرنشینی و صنعتی شدن، جوامع مختلف را با معضلات و مشکلات عدیده‏ای مواجه کرده است. پیدایش معضلات اجتماعی از جمله بزه‏کاری، انحرافات اجتماعی و اخلاقی از قبیل سرقت، قتل، تجاوز، اعتیاد و…، که سرانجام به بحران‏های اجتماعی تبدیل می‏شود، از جمله آسیب‏هایی است که به دنبال فرایند صنعتی شدن گریبان‏گیر جوامع شهری شده است. این روند متأسفانه چنان شتابان است که آثار و تبعات فراوان اجتماعی به دنبال دارد و موجب رشد و گسترش معضلات اجتماعی شده، به گونه‏ای که اقدامات قضایی و پلیسی در این زمینه، چندان کارساز و مؤثر واقع نمی‏شود.

به دنبال فرایند مزبور، از جمله معضلات گریبان‏گیر بسیاری از کشورها و شهرهای مختلف، وجود پدیده‏ای به نام «بزه‏کاری نوجوانان و جوانان» می‏باشد. این پدیده که عمدتا ناشی از تعارض بین فرهنگ ملی، بومی و محلی، با فرهنگ صنعتی و جهانی و نیز برخی کاستی‏ها در مسائل تربیتی، خانوادگی، اخلاقی و… است، در نتیجه، بحران‏های هویت و عدم کارایی اقتصادی، بیکاری و… پدید می‏آید. این‏گونه معضلات به حدی شایع و گسترده شده است که امنیت جامعه را تهدید می‏کند.

شناسایی علل و عوامل این پدیده ناهنجار در میان نوجوانان و جوانان، مبارزه با مفاسد اجتماعی و اقدامات تنبیهی و نیز اقدامات پیشگیرانه و آموزش‏های لازم به خانواده‏ها، به ویژه در خصوص تعالیم وحیانی و تربیت اسلامی، از جمله عوامل مهم برون‏رفت از بزه‏کاری و معضلات اجتماعی است.

با توجه به این معضل که تمامی جوامع به نسبت عرف و قانون با آن درگیر هستند سعی محققین بر این بوده که بزهکاری و اهمیت آن در نوجوانان و جوانان بزهکاری به شیوه‏های گوناگون تعریف نمایند. یکی از نظرات کاملتر می باشد این است که بزهکاری، اقدام به عملی است که برخلاف موازین، مقرّرات و قوانین جامعه بوده، انجام آن موجب پیگرد قانونی می‏شود و کسانی را که مرتکب چنین اعمالی می‏گردند، مجرم یا بزهکار می‏گویند.

با وجود اینکه در دوره‏های مختلف زندگی انسان، همواره بزه‏کاری نوجوانان و جوانان جزئی از مسائل جوامع گوناگون بوده، ولی این مسئله هیچ‏گاه در حد مسائل حاد اجتماعی و به صورت بحران درنیامده است. اما از قرن نوزدهم به بعد، افزایش بزه‏کاری نوجوانان و جوانان به ویژه ارتکاب جرایم توأم با خشونت و قساوت یکی از بزرگ‏ترین معضلات اجتماعی محسوب شده و افکار عمومی جهان را نیز نگران نموده است. در همین راستا گزارشاتی از نهادها و سازمان های مربوطه نشانگر این می باشد که همواره بر میزان جرایم در سطح جهان افزوده شده و روند افزایش بزه‏کاری بیش از میزان رشد جمعیت است. از این‏رو، یکی از مسائل پیچیده و در عین حال مهمی که بسیاری از جوامع را تهدید می‏کند و توجه بسیاری از جامعه‏شناسان، روان‏شناسان، جرم‏شناسان و متخصصان علوم تربیتی را به خود معطوف داشته، بزه‏کاری، به ویژه در نوجوانان و جوانان می‏باشد.
پیامدهای بزه‏کاری نوجوانان و جوانان، علاوه بر ضرر و زیان همه‏جانبه‏ای که متوجه این‏گونه افراد و جوامع می‏شود، هدر رفتن سرمایه‏های ملی و تباهی نیروها و استعدادهای جوانانی است که از مهم‏ترین سرمایه‏های هر کشور محسوب می‏شوند. همچنین هزینه‏های هنگفتی همه ساله صرف جبران خسارات وارده بر کشور می‏شود؛ و تمامی ابعاد زندگی بشری را تحت الشعاع قرار داده است.  شواهد موجود حاکی است که بخش عظیمی از نوجوانان و جوانان بزهکار در بزرگ‏سالی نیز راهشان را ادامه می‏دهند. با توجه به موارد مزبور و با اعتقاد به این حقیقت که پیشگیری به مراتب سهل‏تر و مؤثرتر از درمان است، باید فرصت را غنیمت شمرد و بسترهای پیدایش این‏گونه معضلات را در جامعه از بین برد، و اساتید  و محقیقن را معطوف به بررسی علل و عوامل بزه‏کاری و راه‏های پیش‏گیری از آن نموده است .

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد!

مقالات